عادت چه طعم تلخی دارد وقتی آن را با عشق اشتباه بگیری!!!!!!!!!!
دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه
او عــــاشــــق نـــیــسـت ،
دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه...
مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت ،
دردم ایــــــن است کــــــه
بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا ...
مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم؟
روحم می خواهد برود يک گوشه بنشيند
پشتش را به دنيا کند ...
زانوهايش را بغل کند ...
...
و بلند بلند بگويد ...
مـــــــــــــــــــــــن
ديـگــــــــــــــــــــه
بـــــــــــــــــــــازي
نمي کنـــــــــــــــم!!!
كـــــرم زشــــت و تــنــهــا بــود. پــيــله بــســت. پــــــروانه شد زيبا شد و رفـــــت ...
حـــــكايـــــت تـــــوست بـــا مــــن اوج گــــرفتى شـــــدى مــــــال ديـــــــــگرى
انگشتت ﻓﻘﻂ ﺟﺎﯼ يك ﺣﻠﻘﻪ دارد
دلت را دست به دست مى كنى براى چه !؟
دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی او را از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی
(گابریل گارسیا مارکز)
شهاب حسینی
بنام دو گل بهشت : یکی عشق و دیگری سرنوشت
به قلم گفتم بنویس ، هرچه دلش خواست نوشت ، منو خاک پای دوست
و دوست را تاج سر ما نوشت...
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش شايد ديگه هيچ کسو مثل اون دوست نداشته باشی
و از کسی که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن چون شايدهيچ وقت هيچ کس تو رومثل اون دوست نداشته باشه
شير مادر، بوی ادكلن ميداد
دست پدر، بوی عرق
(گفتم بچهام نمی فهمم)
نان، بوی نفت می داد
زندگی، بوی گند
(گفتم جوانم نمی فهمم)
حالا كه بازنشسته شدهام
هر چيز، بوی هر چيز می دهد، بدهد
فقط پارك، بوی گورستان
و شانه تخم مرغ، بوی كتاب ندهد!
(اکبر اکسیر)
با عشق زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق فراموش می شود
شهاب حسینی
دهان و کیف پولت را با احتیاط باز کن
دست کم حیثیت و پرستیژت دست نخورده باقی خواهد ماند
جرج فون
شیشه نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد ?
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
عشق آدم رو داغ می کنه
و دوست داشتن آدم رو پخته
هر داغی یه روز سرد میشه
به سلامتی اون پخته ای که دیگه خام نمیشه
انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند
...تنهايی من
عميق ترين جای جهان است
و انگشتان تو هيچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد
هیچ چیز مال خود آدم نیست. مگر همان چیز هایی که خیال میکند دلبستگی هایی به آن دارد. بعد یکی یکی آن ها را از آدم میگیرند و تنها یک سر میماند, آن هم بر نیزه
رمان سال بلوا - عباس معروفی
این شعــــر
یک زیر سیـگاریست
مرا در آن
خامــــوش کرده اند
به همین خاطر
خاکسترش مایل به خون است
یک نفـر مرا
مثـــل سیگـــــار
روی لبـــش گذاشت
و تا انتهــــا
کشـــیــــد ...
رسول یونان
"باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد.آن قدر که اشک ها خشک شوند،باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.به چیز دیگری فکر کرد.باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد."
من او را دوست داشتم
آنا گاوالدا
رو به خدا میکنم
تو را نشانش میدهم
و فریاد میزنم
من ... مؤمنم
من ... به این زن ایمان دارم
من ... به موهایِ سیاهِ سیاهِ این زن ایمان دارم
دعوتش میکنم به دوئل
جنگِ مرد با خدا
جنگ خدا با مرد
مرد با خدا
خدا با مرد
و مرگ
و مرگ
و مرگ
تو نباشی
عشق نباشد
حتی خودِ خدا هم بازنده است
نیکی فیروزکوهی
77132 بازدید
48 بازدید امروز
24 بازدید دیروز
147 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian