یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق ، آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود ...!
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای ...
خسته ام زین عشق دل خونم نکن
من که مجنونم ، تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم !!!
... گفت ای دیوانه ، لیلایت منم ...
در رگت پیدا و پنهانت منم ...
سالها با جور لیلا ساختی ...
من کنارت بودم و نشناختی !!!
77463 بازدید
27 بازدید امروز
41 بازدید دیروز
274 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian